دانلود جزوه خلاصه کتاب

دانلود جزوه خلاصه کتاب

دانلود جزوه خلاصه کتاب

دانلود جزوه خلاصه کتاب

خاله بزرگ الان زنگ زد

خاله بزرگ الان زنگ زد. زمین خورده بوده و زانوش که عمل کرده لوده مشکل پیدا کرده. دعوتمون کرد فردا ناهار. حالا سوغاتی هاشون مونده خونه داییم باید دست خالی بریم. زود قضاوت کردم انگار. دایی خان بزرگ پیداشون نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.